ز.شعر دخترم زینب ساخت مامان!برای یاوه ای که می شنیدم:اسمش را زینب نگذار!
ای که می گویی که زینب غم بود/من یقین کردم که علمت کم بود تو چه می دانی ز اسلام و ز دین/چشم دل را باز کن زینب ببین از برای گفته ات گو یک دلیل/ما رایت گفت او الا جمیل مردی مردان چو موری در برش/تو چه می دانی چه آمد بر سرش؟ کوه در پایش خجالت می کشد/طعم تلخ پست بودن می چشد نام او بر دخترم بنهاده ام/تا ابد با افتخار استاده ام گر خدا روزی کند صد دخترم/نام آنها یک به یک زینب نهم
نویسنده :
طاهره
0:22